آروشای ناز ما سی و سه ماهه شد
خوب این بار رکورد زدم و بعد از گذشت 6 ماه از آخرین نوشته هام توی وبلاگ دختر کوچولوی نازم امروز دوباه دست به کیبورد بردم. (یادش بخیر گذشته ها که دست به قلم می بردیم) . باز هم موکدا باید بگم که اینها همه از معایب مادر شاغل داشتنه. اونم از نوع کارمند تمام وقت اداری. و از اون بدتر کار فنی که خیلی وقت و فکر و انرژی از آدم میگیره. از همین امروز شروع میکنم و مینویسم. امروز صبح برای من روز خوبی نبود. قرار بود آروشا با پدرش خونه بمونه و من بیام سرکار. چون مامانم چند هفته ایه که رفته تفرش و ما سعی میکنیم تقریبا هر هفته چهار روز خودمون کنار آروشا باشیم و سه روز از روز شنبه تا دوشنبه آروشا رو میبریم خونه مامانی (مامان باباش) اما از دیروز آرو...
نویسنده :
مادر
14:07